به گزارش برترین خبر ، او که تیمش را طوری چیده بود که در مقابل سیستم ۳-۴-۳ چلسی مقاومت کند، مورد انتقاد افرادی قرار گرفت که معتقدند او زیاد ترکیب تیمش را تغییر می دهد. در حقیقت آنالیز شکست ابتدای هفته سیتی بسیار سخت بود. روی کاغد شکستی نسبتاً سنگین مقابل مدعی اول قهرمانی به ثبت رسید و اما نتیجه این بازی چندان گویای وقایع بازی نبود. سیتی نیمه اول را با یه گل برتری مقتدرانه به پایان برد و اگر کوین دی بروین در ابتدای نیمه دوم آن موقعیت طلایی را گل کرده بود احتمالاً بازی راحتی برای سیتیزن ها رقم می خورد اما افت بعد از آن برای منچستر سیتی نگران کننده است.
البته تا این جای فصل گواردیولا تنها دو بازی را واگذار کرده است. شکست ۲-۰ در خانه تاتنهام و شکست شنبه مقابل چلسی هر دو پر رنگ به نظر می رسند اما سیتی در هر دو بازی خوب ظاهر شد و در هر دو دیدار موقعیت های زیادی خلق کردند و حداقل می توانستند به تساوی دست پیدا کنند. جلو کشیدن در مقاطع پایانی این بازی ها، سیتی را در مقابل ضد حملات آسیب پذیر کرد و در ۱۰ دقیقه پایانی هر دو بازی افت آشکاری داشتند.
هرچند این اتفاق طبیعی است و هر تیمی ممکن است مقابل حریفان قدرتمند دچار لغزش شود. اما مشکل حقیقی این است که سیتی در سه بازی خانگی در این فصل امتیاز از دست داده است. سیتی مقابل اورتون، ساوتهمپتون و میدلزبورو به تساوی ۱-۱ رسید، بازی هایی که باید به راحتی می بردند. بیشترین ضرر از تغییرات زیاد گواردیولا در ترکیبش، در طی این سه بازی متوجه منچستر سیتی شد.
در بازی وسط هفته لیگ قهرمانان نیز منچستر سیتی مقابل سلتیک باز هم به تساوی ۱-۱ دست پیدا کرد. با اینکه آن نتیجه به خودی خود اهمیتی نداشت اما باز هم دو امتیاز با یک ترکیب عجیب دیگر از کف گواردیولا رفت. در آن بازی توسین آدارابیویو در وسط و کلیشی و سانیا در جناحین خط دفاع سه نفره سیتی را تشکیل می دادند و پابلو زابالتا در میان شگفتی در خط هافبک به میدان رفت.
گواردیولا در سال های اخیر تبدیل به مربی ای شده که زیاد ترکیب تیمش را تغییر می دهد(کاری که رانیری در زمان حضورش در چلسی انجام می داد و به همین خاطر، به او لقب “تینکرمن” داده بودند). این روند از اواخر حضورش در بارسا شروع شد و بعد از آن در بایرن ادامه پیدا کرد و در سال پایانی حضورش در مونیخ به اوج رسید. نکته کلیدی این است که در هر دو تیم بارسا و بایرن او یک پلن اصلی داشت. یک پلن قابل اتکا که درک آن سخت نبود. دلیل آن را باید در زمانی جستجو کرد که هنوز گواردیولا نیامده بود.
به اذعان خود پپ گواردیولا اون ابداع کننده فلسفه بازی بارسلونا نبود و این فلسفه به دوران حضور رینوس میشل به عنوان مربی در اواسط دهه ۷۰ میلادی بر می گردد. پس بی شک شیوه بازی تیم های گواردیولا پیش از این نیز وجود داشته است. اما ماهیت بازی بارسلونای پپ بر پایه پاس های زیاد مخصوصاً در خط هافبک استوار بود. بوسکتس، ژاوی و اینیستا که هر سه در تیم های پایه بارسلونا رشد کرده اند، گواردیولا را الگوی اصلی خود می دانند.
در بایرن اوضاع کمی متفاوت بود. فضا برای پپ نا آشنا بود و باید دل به بازیکنانی می بست که از لحاظ غریزی کمتر آشنا به خواسته های او بودند. اما دیری نپایید که بایرن شروع به ارائه بازی هایی بر پایه مالکیت توپ کرد که شباهت هایی به بارسای پپ داشت. حضور لوییس فان خال، سرمربی سابق بارسلونا در مونیخ، هم به این روند کمک کرده بود. این تغییرات بعد از شکست بسیاری از ستارگان بایرن در عرصه ملی مقابل اسپانیا در جام جهانی ۲۰۱۰ شروع شد.
یوپ هاینکس که در فاصله بین فان خال و گواردیولا سرمربی بایرنی ها بود، انعطاف پذیر تر بود. تیم او هم می توانست پاس های بیشتری از حریف رد و بدل کند و هم در ضد حملات زهردار ظاهر شود. اما در نمای کلی بایرن با قالبی شبیه بارسلونا بازی می کرد و گواردیولا می توانست با این سیستم پیش فرض آزمون و خطا کند.
اما داستان در منچستر سیتی کاملاً متفاوت است. در جمع بزرگان قاره اروپا، کودکی نوپا به حساب می آید. با قدمتی طولانی، عمر قهرمانی هایشان در جام حذفی به بیش از ۱۰۰ سال می رسد و چهار بار قهرمان لیگ شده اند. اما فرهنگ فوتبالی که در بارسلونا و بایرن هست در منچستر سیتی وجود ندارد و این تیم فلسفه خاصی برای پیروزی ندارد.
در این میان مربیان پیش از پپ گواردیولا یعنی روبرتو مانچینی و مانوئل پیگرینی هر دو به فوتبال مالکانه علاقه داشتند اماهر دو فاقد دانش و بینش کافی برای تغییر ذهنیت این تیم بودند. آنها تیم هایی را به زمین می فرستادند که بر پایه نبوغ فردی بازیکنان بود. چیز هایی مثل ترکیب های شناور، کارهای تیمی هوشمندانه، شروع حمله از خط دفاع و شروع دفاع از خط حمله در آنها دیده نمی شد.
در کنار میل به مالکیت توپ در سیتی، آنها بیش از حد به توان فردی بازیکنان وابسته بودند و این در نقطه مقابل تفکرات گواردیولا قرار دارد و این به آن معناست که او باید از صفر کارش را شروع می کرد. تیم خوب منچستر سیتی که در سال های اخیر عناوینی را هم به دست آورده به شدت نیازمند یک هویت مشخص است و دقیقاً به همین دلیل آنها یکی از ستایش شده ترین مربی های اروپا را استخدام کردند که به شدت به تفکر فوتبالی اش ایمان دارد.
با اینکه در این فصل نمایش هایی از سیتی دیده ایم که ما را به آن وا داشته که بگوییم بله، این تاثیر گواردیولاست اما همچنان یک ترکیب ثابت وجود ندارد.
آیا یک تیم به ترکیب ثابت نیاز دارد؟ با در نظر گرفتن فوتبال امروز دنیا جواب مثبت است. در گذشته هرگز تیم ها تا این حد دست به تجربه تغییرات تاکتیکی نمی زدند اما به سختی می توان در سال های اخیر تیم فوق العاده ای یافت که ترکیب ساده ای نداشته است. بارسای پپ گواردیولا ۳-۳-۴، بایرن یوپ هاینکس ۱-۳-۲-۴، دورتموند یورگن کلوپ ۳-۱-۲-۴ و بایرن گواردیولا با سیستم ۱-۴-۱-۴ بازی می کردند.
شاید بتوان به زمان حضور کریستیانو رونالدو در منچستر یونایتد سر آلکس فرگوسن اشاره کرد. زمانی که موقعیت رونالدو، رونی و ته وز در زمین دائم در حال تغییر بود و هرگز مشخص نبود که ۲-۴-۴ بازی می کنند یا ۳-۳-۴٫ اما با این حال باز هم ساختار خط دفاع آن تیم بی تغییر باقی می ماند.
وقتی قرار باشد از سیستم چهار دفاعه به سه دفاعه تغییر کنید شرایط سخت تر می شود. نمایش دفاعی روز شنبه سیتی بسیار متزلزل بود. بازیکنان در موقعیت دفاعی شان سردرگم بودند و مقصر این موضوع پپ گواردیولاست.
اما سوال اصلی؛ آیا گواردیولا زیادی به ترکیبش دست می زند؟ خیر! اما آیا برای شروع این کار زود است؟ احتمالاً بله. اما به هر شکل، گواردیولا هنوز قالبش در منچستر سیتی را تعریف نکرده است.