به گزارش برترین خبر ، سیده راضیه حسینی: امام حسین(علیهالسلام) از مدینه که به قصد قیام علیه حکومت یزید خارج میشدند، خیلیها اصرار کردند در این سفر سخت و پرخطر، خانواده را همراه خود نبرند. اما امام نپذیرفتند و همراهی خانواده را بخشی اساسی از قیام و نهضت خود عنوان کردند. تاریخ نشان داد این تصمیم سخت اما حکیمانه حضرت اباعبدالله در سرنوشت نهضت عاشورا و رساندن پیام آن به همه مردم در همه عصرها بسیار مهم و کلیدی بود. اما حضور خانواده امام علاوه بر این نقش کلیدی، درسهای بسیار مهمی برای شیعیان در تمام عصرها دارد که توجه به آن در اتصال این قیام بزرگ به نهضت جهانی حضرت حجت(عج) ضروری است. در گفتوگو با خانم دکتر «فروغ نیلچیزاده» به بررسی این موضوع پرداختیم که در ادامه میخوانید.
خانواده، قلب تمدّن سازی اسلام است
عنصر خانواده، کلیدیترین عنصری است که تمدنهای بنیادین بر اساس آن حرکت کردهاند؛ آیین توحیدی اسلام نیز با دقیقترین قواعد، خانواده را در همه زوایا پویا، تاثیرگذار و جریانساز میکند. این نهاد، بنیادیترین و محبوبترین بنایی است که پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) از آن یاد میکند؛ در اصل، تمدّنسازی جهان اسلام بر اساس خانوادهمحوری است. حدیث کساء که شیعیان با آن انس و آشنایی دارند، خانوادهمحوری را بهصورت عینی میبینید. بهعلاوه در کلیدواژه «اهلالبیت» به معنای اهل خانه، قاعده و قانونی بهدست میآید که بر مبنای آن، خانواده اهل خانه هستند و نه هر جمعی که در یک خانه زندگی میکنند. الان در نظامسازی غربی و شبهمدرن، همه کسانی که در یک خانه باشد را اهالی آن خانه میگویند؛ در حالیکه در گفتمان اسلامی، خانواده را اهل یک خانه میگویند.
مسئولیتی که بر عهده اهلالبیت قرار گرفت
خداوند اراده کردهاست که بعد از پیامبر اکرم(ص)، مسیر ایشان را نه یکی از فرزندان، بلکه خانواده ایشان ادامه دهند. وقتی وجود مطهر امام حسین(ع) به سمت کوفه و در واقع بهسمت کربلا حرکت میکنند، خانواده را بهعنوان یک اصل و اساس در حرکت و قیامشان با خود همراه میکنند. در واقع ایشان مسئولیتی که قرآن بر عهده «اهلالبیت» گذاشتهاست را بهصورت آشکار سر دست میگیرند و نشان میدهند اگر میخواهید جامعه از انحطاط نجات پیدا کند و اسلام مانند مسیحیت و یهودیت دچار انحطاط نشود، خانواده باید با یک همدلی و همرأیی و همراهی که عمق آن پر از عاطفه و آگاهی و روحیه جهاد است، در میدان حضور پیدا کند.
حضور خانواده در میدان، میوه درخت نبوت بود
در زمان پیامبراکرم(ص) اولویت با این بود که خانواده حامی و پشت جبهه باشند و این مردان بودند که در جنگها شرکت میکردند که این بازه زمانی، یعنی دوره نبوت را میتوان دوره شکوفه زدن درخت اسلام در نظر گرفت. وقتی دوران امامت میرسد، زمان میوه دادن این درخت است که قرار است بهصورت آشکار میوه اسلام یعنی جریانساز شدن خانواده نشان داده شود. توجه ویژه پیامبر اکرم(ص) به خانوادهشان که در موقعیتهای مختلف مورد تأکید قرار میگیرد، در همین راستاست. در قرآن، اجر و مزد رسالت مودت نسبت به اهلبیت معرفی میشود و پیامبر اهلبیت را همسنگ با قرآن، بهعنوان محور اصلی هدایت معرفی میکنند.
این رویکرد کلیدی را در زمان امام علی(علیهالسلام) شاهد هستیم. ایشان در ماجرای سقیفه، برای یادآوری حق ولایتشان، شبها به همراه با حضرت زهرا(س) و فرزندانشان به در خانه کسانی میروند که شاهدان غدیر بودند. حضرت زهرا(سلامالله علیها) نیز برای پس گرفتن فدک،همراه با امام حسن(ع) میروند. در تمام این موقعیتها حضور خانواده یک نقش اساسی است و تزئینی یا اتفاقی نیست.
پرچم قیام به دست خانواده دوباره بلند میشود
امام حسین(ع) وقتی با اعضای خانواده خود در کربلا حضور پیدا میکنند، بهنوعی میگویند همه هستی و همه دار و ندار خودم را برای بلندکردن پرچم اسلام میآورم، چون اسلام نیاز دارد که خانواده در وسط صحنه باشد. به همین خاطر وقتی افراد مختلفی از صحابی به ایشان در مورد نبردن خانواده به ایشان اصرار میکنند، حضرت تأکید میکنند نقش اینها در قیام، یک نقش کلیدی است و اینگونه نیست که حضور آنها یک حضور اتفاقی باشد و امام نعوذبالله بخاطر ندانستن و بیتوجهی آنها را با خود همراه کنند. حضرت أباعبدالله آنجا متناسب با فهم و درک این افراد، برایشان علت همراهی خانواده را توضیح میدهند. ما اصل فلسفه این همراهی را زمانی متوجه میشویم که هنوز چهل روز از شهادت امام حسین(ع) و یارانشان نگذشته است که پرچم قیام امام که در کنار علقمه از دستان حضرت عباس(ع) میافتد، با دستان حضرت زینب سلام الله علیها با اینکه در اسارت هستند، دوباره بلند میشود و در وسط کاخ سبز یزید بر زمین کوبیده میشود. یزیدی که احساس میکرد پیروز شده است، اسرا را به کاخ آورد و مراسم جشن و پایکوبی در همه شهرها راه انداخت، حتی به ذهن خودش و همه مشاورانش نمیرسید یک بانو با جمعی از زنانی که مصیبتدیده و پر از رنج و غم و درد هستند، و مصبتهایی را از عزیزترین عزیزانشان به شکلی بسیار جانکاه دیدهاند، اینطور جریان را مغلوبه کنند.
در این مبارزه حتی کودکان نقش دارند
در جریان طبیعی و متعارف خانواده اینگونه است که مرد، سختیهای بیرون از خانه را تحمل میکند تا همسر و فرزندانش در آرامش باشند. اما در جریانسازی ناب دینی که جهاد کبیر است، تمام اعضای خانواده در میدان حضور پیدا میکنند و نقش برعهده میگیرند.یعنی در شرایطی که دشمنان اسلام و بشریت در مقابل دین و حقیقت میایستند، مسلمانان باید با تمام دارایی خود، مقابل تمام آنها بایستند. در چنین فضایی، زنان و حتی کودکان هم نقشهای کلیدی را برعهده میگیرند. همچنانکه میبینیم در قیام کربلا، نقش کودکان بسیار پررنگ است و ما در روضهخوانیها و روایتها هرکدام از این نقشها را به همراه ارتباط عاطفی عمیقی که وجود دارد، بازخوانی میکنیم.
آموزش خانواده به شکل جریانساز در هیأت
بنابراین حضور خانواده جزو استراتژی اصلی بلند کردن پرچم توحیدی است که باید بر تمام زمین برافراشته شود. این همراهی خانواده، صرفاً یک همراهی فیزیکی نیست؛ بلکه یک همراهی همهجانبه در هدف و مسیر است. چنانچه در زمان انقلاب و بعد از آن دفاع مقدس نیز این خانوادهها بودند که در وسط میدان قرار داشتند و حضور زن بهعنوان محور خانواده در این عرصههای مهم، زمینهساز پیروزیها و به ثمرنشستن حرکت اسلامی مردم ایران شد.
الان وظیفه خانواده است که این جریانسازی را با هم و در کنار هم مبنا قرار دهند. در همین راستا، نکتهای که متناسب با این ایّام خوب است اشاره کنیم، همراهی اعضای خانواده در مراسمهای عزاداری است. در تربیت خانوادهمحور، قرار است که هیئات مذهبی ما کل خانواده را به شکل هویتساز و جریانساز مورد آموزش مستقیم و غیرمستقیم قرار دهند. یعنی خطیب و سخنرانی هیئت باید به گونهای باشد که بهعنوان یک رسانه نیازمندیهایی و داناییهایی که زن و مرد باید در حوزههای مختلف بدانند را بگوید. چون منبر رسانه شیعه است و مراسم روضهخوانی، بزرگترین، وسیعترین رسانه شیعه است.به همین خاطر درست این است که همه اعضای خانواده در کنار هم در یک هیأت حضور پیدا کنند و این آموزهها و مبانی فکری را دریافت کنند. حتی اینکه در همین بازه حضور اعضای خانواده در مراسم، هیئت کودکان داشته باشیم. الان خوشبختانه در خیلی از مساجد و هیأتهای مختلف برای کودکان کنار مراسم نماز جماعت یا مجالس عزاداری جایی را مشخص میکنند که هم بازی کنند و هم مفاهیم مربوط به قیام امام حسین(ع) به زبان کودکانه برایشان توضیح داده شود.
خانواده محور ظهور است
محوریت خانواده، در زمینهسازی برای ظهور امام زمان و قیام جهانی ایشان نیز قاعده اصلی است. اصل خواسته هر کسی است که زیارت عاشورا میخواند، همراهی در این قیام است. زیارت عاشورا دوبار دست ما را در دست امام زمان قرار میدهد؛ وقتی میفرماید «أَنْ یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثَارِکَ مَعَ إِمَامٍ مَنْصُورٍ» و « اَن یرزُقَنِی طَلَبَ ثارِکُم مَعَ اِمامٍ هُدَی». یعنی قیام امام حسین اگر نتواند این جریان نورانی را در قلبها به شکلی زنده کند که به دست امام زمان برسد، ابتر است. برای حضور در قصه حضور باید علو اسلام را آشکار کنیم که همان محوریت خانواد هاست. در جریان مقابل هم میبینیم تمام کسانی که فاقد خانواده هستند مقابل اسلام میایستند . در در زیارت عاشورا کسانی که لعن میشوند کسانی هستند که به نداشتن اصالت خانوادگی شهره هستند. یا نطفههایشان آلوده است، یا لقمههایشان آلوده است و یا هر دو با هم. بنابراین خانواده با نطفه پاک و لقمه پاک و جریانسازی ناب میتواند قیام نورانی امام حسین علیهالسلام را به اصل قصه ظهور متصل کند.
محبت عمیق این خانواده درس بزرگ عاشوراست
محوریت خانواده در قیام عاشورا بهعنوان یک الگوی مهم، درسهای زیادی برای خانودههای شیعیان دارد. یکی از مصادیق اصلی، مهرورزی و ابراز محبت میان اعضای خانواده است که در کربلا به نمایش گذاشته میشود؛ یعنی نوع رابطه عاطفی فرزندان و همسر امام حسین با ایشان؛ یا رابطه عاطفی حضرت زینب سلامالله علیها با امام. اینکه بسیاری از مرثیهها در سوگ عاشورا بهصورت شعر است به همین خاطر است که شعر، زبان بیان احساسات وعواطف عمیقی است که متن نمیتواند آن را منتقل کند.
محبتی که در بین اعضای این خانواده جریان دارد، خیلی عمیق و گسترده است. یک نمونه که عموم بیشتر با آن انس گرفتهاند، عشق و علاقه شدید پدر و پسری میان امام و حضرت علیاکبر بهعنوان فرزندی است که پر از زیباییهای ناب است؛ کسی که چهره و صدایش بسیار شبیه به پیامبر(ص) است و شخص أباعبدالله(ع) و خانم لیلا (س) این فرزند را بهگونهای در خانواده تربیت میکنند که علاوه بر ویژگیهای ظاهری، از نظر اخلاقی و شخصیتی نیز شبیه به حضرت محمد(ص) میشود. این پسر علاوه بر اینکه یک رزمنده دلاور است، ظاهر و اخلاقیات پیامبر را برای همه کسانی که خود را مسلمان میدانند و در کربلا حضور دارند، یادآوری میکند. امام حسین(ع) در اینجا به این مردم و به تاریخ گوشزد میکنند که کینه و دشمنی این قوم به حدی است که شبیهترین فرد به پیغمبرشان را در پیش چشمشان میبینند اما همچنان در گمراهی خود باقی میمانند. و وقتی که حضرت علیاکبر به شهادت میرسانند و امام بالای سرشان میروند، این عشق پدرانه بهگونهای ظهور پیدا میکند که در تمام تاریخ تصویرگر مظلومیت و غربت حضرت أباعبدالله میشود و این روایت در انتقال پیام این نهضت نقش بزرگی ایفا میکند.
این روابط پر از محبت و عاطفه میان اعضای خانواده برای همه ائمه وجود دارد اما چون بیشتر در محیط خانه بوده، تجلی و ظهور بیرونی آن کمتر دیده شده است. اما امام حسین(ع) با همراه کردن خانواده در این نهضت بزرگ، در کنار پیام اصلی نهضت که احیای دین جدشان بود، این تصویر پر از مهر و عطوفت از روابط خانوادگی در اسلام را نیز بهعنوان الگو به تاریخ نشان میدهند. در واقع یکی از ارکان اصلی رساندن پیام مظلومیت ایشان که باعث توجه مردم به هدف نهضت در تمام عصرها میشود، فدا شدن اعضای خانواده امام است که محبت و عشق عمیق میان آنها این داغ را جانسوزتر میکند.
تربیت حضرت زهرا(س) علت تاثیرگذاری تاریخی این خانواده است
یک درس بزرگ دیگر قیام عاشورا که با محوریت خانواده شکل میگیرد، مدیریت عاطفی و احساسی خانواده امام است که هم به شکل صبری تاریخساز خود را نشان میدهد و هم عامل اصلی رساندن پیام نهضت به مردم آن زمان و به کل تاریخ است. حضرت زینب سلاماللهعلیها اوج محبت خانواده را در یک شکل بسیار زیبا و زنانه همراه با هوشمندی و عقلانیت به نمایش میگذارند و مدیریت میکنند. ایشان «عقیله بنیهاشم» هستند، نه عقیله زنان؛ یعنی عقیله فرزندان حضرت هاشم. عقیله اسم مونث نیست؛ صفت مبالغه به معنای بسیار عاقل است.
اینها همه نمادهای خانواده و نشاندهنده تربیت حضرت زهرا(س) است که در همان سالهای کوتاه عمرشان آنقدر زیبا و دقیق فرزندانشان را تربیت نمودهاند که هر کدام به بهترین شکل ممکن میدانند برای حفظ دین چگونه باید حرکت کنند. از امام حسین سوال میکنند چرا با یزید بیعت نمیکنید؟ ایشان میفرماید من در دامن فاطمه بزرگ شدهام؛ کسی که در دامن فاطمه بزرگ شده باشد، اصلا گمان کنید کسی مثل من بتواند با کسی مثل یزید بتواند بیعت کند. حضرت در این بیان اصالت خانوادگی خود را نشان میدهند اینکه با این سیستم خانوادگی رشد کردهاند.
این درس عاشورا را جدی بگیریم
این مشی و رویکرد تربیتی اهلبیت درس مهمی برای ما دارد. کسانی که در سیستمهای نظامی و امنیتی، دینی و فرهنگی کشور بهعنوان پیشانی نظام حضور دارند، قطعا در زمان حمله دشمن در هر کدام از این حوزهها، بیشتر از بقیه در معرض آسیب هستند؛ اینها باید فرمول ساده و در عین حال بسیارمهم امام حسین(ع) را جدی بگیرند یعنی ایجاد رابطه عمیق عاطفی و هوشمند مبتنی بر بصیرت دینی را در فرزندان و همسر را یک اصل قرار دهند. نه اینکه عمده وقتشان و اهتمامشان به خارج از خانه باشد و خانواده احیانا به حال خود رها شده باشند، قطعا دشمن روی خانواده آنها سرمایهگذاری میکند و آنها را به سمت دیگری میبرد تا اثبات کند جریان فکری آنها یک جریان محکم نبوده است. این جریان فکری در صورت محکم است که زن در هنگام ضرورت و نیاز همقدم با همسر باشد و بچهها نیز بتواند همپای آنها قدم بردارد.یعنی این خانواده آنقدر میتواند در اصلات و عمق خود زیبا عمل کند که حتی بچههای کوچک را همگام امام زمان کند./ فارس